🌸 دانلود فیلم Breakfast at Tiffany's 1961 (صبحانه در تیفانی)

صبحانه در تیفانی 1961 (به انگلیسی: Breakfast at Tiffany's) یک فیلم کمدی و محصول 1961 کشور آمریکا, بوده و شما میتوانید برای دانلود فیلم صبحانه در تیفانی 1961 دوبله فارسی روی لینک هایی که برای دانلود در صفحه می بینید اقدام کنید. داستان فیلم به این صورت هست که «هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه‏ اى كه نامى ندارد زندگى مى‏ كند. روزى نویسنده‏ اى به نام «پل» ( پپارد ) كه در همان آپارتمان زندگى مى‏ كند و مورد حمایت مالى زنى مسن‏‌تر ( نیل ) قرار دارد، وارد زندگى «هالى» مى‏ شود....

این فیلم به کارگردانی Blake Edwards, ساخته شده‌ است. برای دانلود مستقیم صبحانه در تیفانی 1961 یا دانلود دوبله فارسی فیلم Breakfast at Tiffany's 1961 تنها کافیست کیفیت فیلم مورد نظر را انتخاب کرده و گزینه دانلود را بزنید. فیلم ‌نامه این فیلم را Audrey Hepburn, George Peppard, Patricia Neal, Buddy Ebsen, Martin Balsam, José Luis de Vilallonga, John McGiver, Dorothy Whitney, Stanley Adams, Elvia Allman, نوشته ‌اند. همچنین اگر قصد دانلود صبحانه در تیفانی 1961 زیرنویس فارسی با کیفیت 480p را دارید روی کیفیت مورد نظر کلیک کنید.

بازیگران Audrey Hepburn, George Peppard, Patricia Neal, Buddy Ebsen, Martin Balsam, José Luis de Vilallonga, John McGiver, Dorothy Whitney, Stanley Adams, Elvia Allman, در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند. نسخه های دیگری از این فیلم هم مانند دانلود فیلم سینمایی صبحانه در تیفانی 1961 دوبله فارسی در پینک فیلم موجود هستند و تنها کافیست بر روی گزینه دانلود فیلم صبحانه در تیفانی 1961 کلیک کنید. همچنین اگر قصد دانلود Breakfast at Tiffany's 1961 720p را هم دارید پینک فیلم بهترین مکانی هست که میتوانید از آن برای دانلود فیلم استفاده نمایید.

رده سنی فیلم صبحانه در تیفانی 1961 Approved بوده و قبل از دانلود فیلم صبحانه در تیفانی 1961 باید گفت تماشای این فیلم برای افراد زیر Approved سال مناسب نیست! این فیلم در ژانرهای کمدی, عاشقانه, بوده و محصول کشور آمریکا, هست. زبان اصلی فیلم صبحانه در تیفانی 1961 انگلیسی, پرتغالی, بوده ولی ما در پینک فیلم دانلود فیلم صبحانه در تیفانی 1961 دوبله فارسی را هم برای شما امکان پذیر کردیم. اگر قصد دانلود فیلم Breakfast at Tiffany's 1961 را دارید باید این را هم اضافه کنیم که امتیار IMDB فیلم صبحانه در تیفانی 1961 7.6/10 از 10 می باشد.

«هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه‏ اى كه نامى ندارد زندگى مى‏ كند. روزى نویسنده‏ اى به نام «پل» ( پپارد ) كه در همان آپارتمان زندگى مى‏ كند و مورد حمایت مالى زنى مسن‏‌تر ( نیل ) قرار دارد، وارد زندگى «هالى» مى‏ شود...
صبحانه در تیفانی براساس رمانی به همین نام نوشته «ترومن کاپوت» ساخته شده و داستان زن جوانی را در شهر نیویورک دنبال می‌کند که با مرد جدیدی که به تازگی به آپارتمان وی نقل مکان کرده است، آشنا می‌شود و...
صبحانه در تیفانی دربارهٔ هالی گولایتلی، دختر جوانی است که به تنهایی زندگی می‌کند. هالی دختری ساده، زیبا و وحشی است که در ۱۵ سالگی ازدواج می‌کند ولی پس از مدت کوتاهی به قصد بازی در فیلم Breakfast at Tiffany's، همسرش را ترک کرده و به هالیوود می‌رود، اما در آنجا هم ماندگار نمی‌شود و راهی نیویورک می‌شود. آشنایی هالی با نویسنده جوانی به نام پل وارجک باعث دگرگونی زندگی هر دوی آنها می‌شود...
یک اجتماع جوان در نیویورک به جوانی علاقه مند می شود که به ساختمان آپارتمان خود نقل مکان کرده است ، اما گذشته او تهدید می کند که مانع آن خواهد شد.
يه نویسنده جوون با همسايه‌اي به اسم هالي آشنا ميشه كه باعث ميشه زندگي هر دوشون تغيير كنه...
فیلم صبحانه در تیفانی Breakfast at Tiffany’s 1961 در مورد دختری جوان به نام هالی است که به تنهایی در نیویورک زندگی میکند. هالی دختری زیبا، پر شور و پول پرست است که با رویای بازیگری، همسر خود را ترک کرده و به هالیوود میرود اما در آنجا نیز ماندگار نشده و راهی نیویورک میشود؛ فروشگاه محبوب هالی در نیویورک تیفانی است که صرف یک صبحانه در آنجا موجب آشنایی او با نویسنده جوانی به نام پائول وارجک میشود. این موضوع موجب تغییر زندگی هالی و پائول شده تا اینکه…

جهت دانلود فیلم Breakfast at Tiffany's 1961 (صبحانه در تیفانی) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.

من این را چندین بار در درازمدت دیده‌ام، اما هرگز روی پرده‌های بزرگ مثل چندی پیش که آن را در یک تئاتر دیدم، هرگز دیده‌ام. این یک قرقره فرسوده قدیمی بود اما در عین حال دیدن صبحانه در تیفانی در پرده بزرگ فوق‌العاده بود. آدری هپبورن در به تصویر کشیدن هالی گولایتلی در فیلم Breakfast at Tiffany's بلیک ادوارد و دگرگونی جرج اکسلرود از رمان پالتوی ترومن صبحانه در تافانی به وضوح فوق العاده است. برای او یک جایزه بنیادی دریافت کرد و برای اکسلرود جایزه اسکار را برای فیلمنامه‌اش به ارمغان آورد. صبحانه در تیفانی همچنین برنده جایزه اسکار هنری مانچینی برای آهنگ ملودیک و یکی دیگر برای بهترین آهنگ در Moon Waterway شد. علاوه بر این، برای برنده شدن در طبقه بندی دوره کار، انتخاب شد اما نادیده گرفته شد. فکر می‌کنم جورج پپارد در نقش پل فوق‌العاده بود اما به اشتباه پخش شد. من علم زیادی بین شخصیت او و هپبورن ندیدم. شاید داستان دقیقاً نیازی به وجود چیزهای زیادی برای همگام شدن با کیفیت محفوظ او نداشته باشد، اما با درک این منطق، تکمیل کار نکرد و با یک فلاش معتبر روی صفحه در میان هپبورن و شخص دیگری منطقی تر بود. او 32 ساله بود و پپارد 33 ساله بود. شاید یک سرگرم کننده جوان تر از او مانند رابرت ردفورد که در آن زمان 25 ساله بود ممکن است جذاب باشد یا تا حدودی تثبیت شده باشد مانند پل نیومن که چهار سال از هپبورن تثبیت شده بود. همانطور که است، کمال تا حدودی پنیر بود. در داستان اول او به آمریکای جنوبی می رود و پل در هیچ نقطه ای او را در آینده نمی بیند. من احساس می‌کنم که شاید بهتر از این کار می‌کرد، اما یک پایان فانتزی هالیوود نیست. شخصیت میکی رونی یک انیمیشن است و پیشرفت فیلم را در مقابل ارتقاء سرگرم کننده پایین می آورد. در صورت نیاز به یک زمین‌دار آسیایی، باید از یک سرگرم‌کننده واقعی آسیایی استفاده می‌کردند و او را به فردی واقعی تبدیل می‌کردند که یک کاندو را اداره می‌کرد و نه آنچه در اینجا معرفی شد. به عنوان یک نکته، در صبحانه در تیفانی برای من جذاب بود که سیگار کشیدن زیاد است. همه سیگار می کشیدند. من شخصاً یک سیگاری هستم و در برخی موارد در تئاتر وقتی می بینید که شخصی روی صفحه روشن می شود باعث می شود که خودتان به دنبال یک سیگار بگردید، اما در صبحانه در تیفانی آنقدر سیگار کشیدن در جریان است که این ایده به شدت تقویت می شود. که میل خود را از دست میدهی من متوجه شدم که اواسط دهه 60 بود، اما کمی فراتر از لبه بود. یک بازیگر مکمل فوق‌العاده با پاتریشیا نیل، مارتین رزین، میت ابسن و جان مک‌گیور. این یک فیلم خوب و یک ویژگی خارق العاده برای هپبورن است، اما ممکن است چیزی بیشتر از این باشد. من به سبک آن به عنوان یک فیلم نمره 7.5 از 10 را می دهم.

«صبحانه در تیفانی» دو نفر به نام‌های هالی و پل را خطاب می‌کند که سعی می‌کنند به عنوان یک انسان ظاهر شوند و در نهایت با دیدن یکدیگر به پایان می‌رسند. تنظیمات کمی در صبحانه در تیفانی وجود دارد که عبارتند از: بلند مرتبه، شهر و تیفانی. مجتمع آپارتمانی دایره داخلی کوچک خود را دارد که از بقیه شهر جدا است، جایی که بیشتر فیلم در آن اتفاق می افتد و این دو به همدیگر را می بینند. شهر به طور کلی یک محیط خالی است، به استثنای، بدیهی است، زمانی که این دو در سطح عمیق تری قرار ملاقات و ارتباط خود را ادامه می دهند. تیفانی به هیچ وجه غالباً در فیلم Breakfast at Tiffany's حضور ندارد، با این حال ارزش قابل توجهی را در طول فیلم نشان می دهد. هالی و پل هر دو به سمتی رفته‌اند که فقط شادی مختصری به آن‌ها می‌دهد و هرگز رضایت آشکاری در ابتدا به آنها نمی‌دهد. آنها سرانجام این طلسم را برای یکدیگر شکستند، با این حال هالی بیشتر از پل زمان می برد.

اهمیت در صبحانه در تیفانی بسیار فراتر از طرح اصلی است و من قبول دارم که به خوبی توسط طرح به تصویر کشیده شده است. نوشته در «صبحانه در تیفانی» پیام را در بی زحمتی نزدیک نگه می دارد. قبول دارم که نوشته صبحانه در تیفانی با توجه به کمکی که به پیام کلی می دهد عالی است. تعداد زیادی مدل مجموعه در صبحانه در تیفانی وجود دارد که همه به نظر می رسد واقعاً بزرگ هستند. هالی و پل، بدیهی است که مهمترین آنها هستند. آنها دو شخصیت اساسی هستند که هر دو در زندگی خود گم شده اند که نیاز به رضایت و عشق دارند. پل علاوه بر این، در طول فیلم از طرق مختلف به فرد، خواهر و برادر هالی نزدیک است. علیرغم این واقعیت که فرد به ندرت ملاقات می کند، هالی از همان ابتدا به پل احترام می گذارد، زیرا او شبیه خواهر و برادرش است که او عمیقاً دوستش دارد و دلتنگش است. چند نمونه اضافی از مجموعه در صبحانه در تیفانی نیز وجود دارد، اما هیچ کدام به روشنی و اهمیت آنها نیست. در ابتدای فیلم، هالی فراتر از صرف صبحانه و نوشیدن اسپرسو توسط تیفانی نمایش داده می شود. Tiffany's تقریباً هیچ ارتباطی با طرح داستان تا پایان فیلم ندارد، با این حال چند بار به عنوان موقعیتی برای آرامش مورد اشاره قرار گرفته است. تیفانی در بیشتر مواقع قطعه کوچکی از فیلم است، اما در نهایت هالی و پل را متحد می کند. در فیلم Breakfast at Tiffany's مشخص است که خانم ها واقعاً به عنوان معادل مردان پیشنهاد نمی شوند. این بخش بزرگی از این است که چرا هالی ترجیح می دهد "مالک" نباشد یا "مالک" کسی باشد. او هرگز نامی برای "گربه" نمی گذارد، زیرا ترجیح می دهد صاحب او نباشد. صبحانه در تیفانی چند تجربه برای ساختن یک فیلم خوب ارائه می دهد که می توان آن را یاد گرفت. شیوه ای که فیلم با هر روز با سعادت شروع می شود و به نظر نمی رسد آنچه را که روز قبل اتفاق افتاده به خاطر بیاورد، باعث می شود هر روز چه اتفاقی بیفتد. توسعه دلخواه جدید که به نظر می رسد همچنان در راه است، فیلم را واقعاً جذاب می کند.

پیامی که به طور کلی در "صبحانه در تیفانی" وجود دارد این است که برای اینکه یک فرد سعادت پیدا کند، فرد مورد نظر ابتدا باید از فرار از زندگی جلوگیری کند و خود را به عنوان خود ببیند.

تقدیر این بود که این نمایش کمدی خاطره انگیزترین فیلم آدری هپبورن من باشد. پس از شنیدن چنین حجم عظیمی از آن و خواندن مداوم «رود ماه»، انتظار داشتم در مورد اینکه آیا صبحانه در تیفانی مناسبی است، قضاوت خودم را انجام دهم. این ترفند را انجام دهید و بگویید، برای مدت طولانی دوام آورده است. اگرچه نمایش شماره یک من از دهه 60 نیست، اما یک سرگرمی شگفت انگیز قابل تماشا است. ایده آل برای صبح یکشنبه. هالی گولایتلی، که مانند یک فرد اجتماعی خوب رفتار می کند که سعی می کند با یک مرد ثروتمند مسن ازدواج کند، با همسایه جدید خود ملاقات می کند و آنها به سرعت با یکدیگر همکاری می کنند که به یک عاشقانه ناهموار تبدیل می شود.

مواد منبع منحصر به فرد تشکیل شده توسط ترومن کت از رسیدگی به مسائل اجتماعی که تعداد زیادی از آنها در شخصیت هالی کاشته شده است، اجتناب نمی کند. او روح گمشده ای است، او نمی فهمد که در طول زندگی روزمره به چه چیزی نیاز دارد و بین مردان مختلف از مبانی متضاد شناور است. فیلم استراتژی شادی را اتخاذ می کند و طنزی را به داستان القا می کند که متعاقباً نمایش را به طرز غیرقابل تصوری قابل تماشا می کند. شخصیت‌ها، صرف‌نظر از اینکه هالی چقدر باید دوست‌داشتنی نبود، شایسته تمرکز شدید روی آن‌ها بودند. من برای روابط خویشاوندی اساسی که بین هالی و فرد ایجاد می شود ارزش قائلم تا اینکه فوراً برای همدیگر دلسرد شوند. این برای حرکت عادی ساخته شده بود و تضمین می کرد که نگه داشتن آنها برای تماشا جذاب است، به خصوص که آنها در حال بررسی جاده های نیویورک هستند و کارهایی را انجام می دهند که هرگز به پایان نرسیده اند (برداشتن روبنده های پلاستیکی جایی است که در آن است!).

هرگز از او کنترل نمی شود، زیرا داستان حول فقدان جهت او می چرخد. شخصیت کم عمق و رفتار پرحاشیه او باید شخصیتی با ترکیب وحشتناک می ساخت. به هر حال، به دلیل اعدام خیره کننده هپبورن، هالی گزارشی جذاب از جامعه طبقه کارگر بود. او خیره کننده بود. او هر صحنه را با یک سوسو زدن در چشمانش در حالی که فاصله را بررسی می کرد، در اختیار داشت. واقعاً می‌توانستم او را هر روز تماشا کنم. پپارد بدون تطبیق با ویژگی های کلیشه ای مردان رانندگی در دهه 60 روان بود. این بدون اشاره به گربه سانان هالی است که احتمالاً بیشترین فعالیت را دارد! تیتر تمیز، گروه‌های جذاب (مخصوصاً تزئینات) و بسته‌ای که بلافاصله باعث لبخند من شد.

تحلیل اولیه من با شخصیت آقای یونیوشی همراه بود. به طرز مضحکی اغراق آمیز و به طرز باورنکردنی بیش از حد اجرا شد، اما نگرانی اصلی اعطای نقشی به عنوان یک آسیایی به رونی است. در هر صورت، برای سال 1961، همانطور که می‌خواهم فکر کنم، سخت است. طبیعتاً عمداً برای تأثیر کمدی بود، اما به‌طور قابل تأیید به نظر می‌رسد که کارتون نژادی باشد. به سادگی یک فرد دمدمی مزاحم که مناسب فیلم نیست. من به همین ترتیب مشاهده کردم که محتوا تا حدی از منبع خود ترسیده بود، و بیشتر در ذهن هالی و مبارزه او در زیر سطح کاوش نکرد. برخی تحقیقات بیشتر در مورد نحوه رفتار مادی گرایانه او، او را به طور قابل توجهی بیشتر پرورش می داد. با در نظر گرفتن همه چیز، صبحانه در تیفانی به شدت قابل تماشا است و به اندازه یک کوزه شراب قرمز پخته شده است. روی این سنگ قیمتی چند خراش وجود دارد که باید ردیابی شود.

صبحانه در تیفانی یک فیلم قبل از رسیدن به زمان بود، یا شاید بتوان آن را فیلمی تصور کرد که همه چیز را آغاز کرد. صبحانه در تیفانی وجود یک بچه کوچک به نام هالی گولایتلی با بازی آدری هپبورن، یک فرد اجتماعی منهتن را کشف کرد که آتشین، شگفت انگیز، باهوش، آزاد و مشتاق طراحی است. می توان فکر کرد هالی همه چیز داشت. هرچه باشد، او این کار را نمی کند. یک چیز گم شده وجود دارد در صحنه اولیه، تماشاگر او را در حال پریدن از تاکسی بیرون می‌بیند، به‌طور مشخصی که از شب قبل لباس پوشیده است، زیرا لباس‌های شادی‌بخش پشت او لباسی است که برای یک مراسم بعد از پنج یا مراسم رسمی مناسب‌تر است. همانطور که او فنجان جو خود را می‌چشد و کیک را کم می‌کند، هنوز نمی‌تواند متوجه یک بند بازو دوست‌داشتنی در ویترین فروشگاه‌های شماره یک خود، تیفانی و شرکت شود، بنابراین برای مدت کوتاهی توقف می‌کند تا به ارائه‌های آنها احترام بگذارد. این اولین نگاه بیننده به سبک و ترجیح شیک او برای چیزهای بهتر در طول زندگی روزمره است.

موضوع صبحانه در تیفانی بیننده را به همراه دارد - رویاها و انتظارات یک روزه، بی میلی فرد و همچنین ترس از بسته شدن، علیرغم اینکه باعث پوچی می شود. به هر حال، من فکر می‌کنم موضوع اصلی در این فیلم، یادگیری اهمیت واقعی ستایش است. هالی در طول صبحانه در تیفانی تلاش شجاعانه‌ای انجام می‌دهد و انتظار دارد به خود و سایر افراد دلداری دهد که می‌تواند به اقلام یا چیزها علاقه داشته باشد و هیچ نیاز واقعی برای گرمی انسانی ندارد، البته به جز اگر او یا او یک دفتر کل اصلی را همراهی کند. این فکر با نحوه ارتباط او با مردان تأیید می شود و او در واقع سعی نکرد به گربه خود یک نام واقعی بدهد، او او را "گربه" نامید. مرد محترمی به نام پل وارجاک با بازی جورج پپارد وجود دارد که آشکارا مشتاق هالی است، اما از آنجایی که او از «کلاسی» نیست که هالی در جستجوی یک مرد است، او نمی تواند عصبانی شود. به نظر می‌رسد فرد اصلی دیگری که او واقعاً روی آن تمرکز می‌کند، خواهر یا برادرش فرد است که در حال مبارزه با یک درگیری است.

همانطور که قبلاً اشاره کردم، صبحانه در تیفانی واقعاً برای فیلم‌ها و برنامه‌های پیشرفته مفید است. یکی از برنامه هایی که به سرعت زنگ می زند، نمایش فیلم و شبکه «سکس در شهر» است. شخصیت هالی با شخصیت آن داستان، کری برادشاو، با بازی سارا جسیکا پارکر، پیوند محکمی دارد. این دو نفر به طور کلی در برخی نقاط غیرقابل قبول عشق را دنبال می کنند و آگاهی مد و فشن فوق العاده ای دارند. آیا این صبحانه در هالی تیفانی بود که کار کری را زنده کرد؟ می توان تشبیهات را دید.

بسیاری از ارتقاءها وجود دارد که با استفاده از صدا، نور و تم به ایجاد Breakfast at Tiffany کمک می کند. از صدا و نور برای افزودن نمایش استفاده می شود در حالی که لازم است (توفان شدید در یک روز مبهم) تا به تماشاگر بگوید که این یک صحنه مهم یا قهقهه است و گروهی که در سازمان یکدیگر شرکت می کنند تا این صحنه را به تصویر بکشند شادی هالی در طول زندگی روزمره است. چند نمونه احساس هالی از نداشتن مکانی، بی میلی به ایمن شدن و نگهداری در محفظه توسط هر شخص یا چیز، و خیالات او و هر انتظاری از یک روز. همه چیز برای ساختن تصویری از زندگی بزرگ این بانوی جوان و گشت و گذار او برای پر کردن خلأ او است و باید در جامعه بالا به رسمیت شناخته شود.

هر خانم جوانی باید یک پناهگاه مانند فروشگاه جواهرات تیفانی داشته باشد که بتواند به آنجا برود و "قرمزهای بد" را فراموش کند. با در نظر گرفتن همه چیز، جواهرات عزیزترین همراه یک دختر هستند. صبحانه در تیفانی شگفت‌انگیز بودن را برجسته می‌کند و طول‌های باورنکردنی را نشان می‌دهد که افراد برای «زندگی عالی» طی می‌کنند. هالی به طور مستمر با آوردن پول نقد به عنوان یک اسکورت، به دنبال یک شیوه زندگی عجیب و غریب است. استریپر باشگاه آقایان، که لباس سفید پوشیده و مقدار زیادی پول نقد به ارمغان می آورد، تصویری برابر از هویت هالی است. من صحنه ابتدایی را دوست دارم که در آن هالی گولایتلی از ویترین فروشگاه تزیینات تیفانی نگاه می کند، در اولین قسمت روز از آنجایی که عنوان را جوان می کند. به همین ترتیب به من کمک می‌کند آن زمان‌هایی را که برای خرید بیرون رفته‌ام و چند کفش را که واقعاً به آن‌ها نیاز دارم، اما نمی‌توانم داشته باشم، نگاه کردم.

تمام صحنه هایی که در قسمت اول روز رخ می دهد در صبحانه در تیفانی قابل توجه است. من یک پرنده اولیه شاد نیستم، اما وقتی طلوع خورشید را می بینم، انتظار آن روز را به من می دهد. در پایان فیلم، دیدم که انتظارات معادل به عنوان ارتباط دیگری بین هالی، پل و گربه سانان ظاهر می شود، زیرا آنها واقعاً چه کسی هستند و از گذشته خود جدا می شوند. دوربین به طور موثری با درگیر کردن تاری‌ها در هنگام تغییر از صحنه‌ای به صحنه دیگر، اهمیت صبح‌ها را درک کرد. طبقه بندی بخشی از منعکس کردن زندگی و شخصیت واقعی فرد اساسی را فرض می کند. هالی گولایتلی فردی سازگار است که به طور مداوم تجربه می کند که انگار در حال فرار است، بسیار شبیه به پیشنهاد نامش. هالی، پل و گربه را می توان از هر نظر به عنوان "مبارز" در ردیابی شخصیت های واقعی خود دید. هالی نام این گربه را نمی‌برد و می‌گوید که آنها جایی با یکدیگر ندارند. پل نیز به همین ترتیب در تلاش است تا از طریق آهنگسازی خود به پایان برسد. هالی زن جوانی است که به سادگی در تلاش است تا مسیری را برای زندگی در نیویورک بیابد و باز کند. سایه های هالی و استفاده از پوشش ها و همچنین پنجره ها در فیلم Breakfast at Tiffany's نشان می دهد که او چگونه تلاش می کند خود واقعی خود را از اطرافیانش پنهان کند. من واقعاً این افتخار را داشته ام که از نیویورک بازدید کنم و با "زندگی سریع" روبرو شوم، صرف نظر از اینکه این سفر منحصراً برای چند روز بوده است. صبحانه در تیفانی به من کمک می کند تا تاکسی های زرد شهری، زندگی مهمانی و ترافیک انسان در شهر نیویورک را به یاد بیاورم. با توجه به حقیقت، حتی پل در فیلم Breakfast at Tiffany's، "مردم در نیویورک هرگز همسایگان خود را نمی شناسند." همانطور که من می خواهم فکر کنم، این به این دلیل معتبر است که هیچ کس در آنجا فرصت زیادی برای مکث و کنار آمدن با فرد نزدیک خود ندارد. مطمئناً در فیلم Breakfast at Tiffany's‌هایی مانند صبحانه در تیفانی هیچ کسری از نمایش وجود ندارد. برای این موقعیت شخصیت اصلی با گذشته خود روبرو می شود. این زمان تصمیم گیری زمانی ایجاد می شود که مانند Doc درکی از گذشته هالی به ما ارائه می دهد که او تلاش می کند از آن خارج شود. علاوه بر این، مرگ دلخراش خواهر و برادرش فرد وجود دارد که او را کاملاً نابود می کند. بدیهی است که با دستگیری و نجات هالی توسط پل، نمایش بسیار بیشتری وجود دارد. من به طور مداوم متوجه شده ام که فیلم های سینمایی اغلب اوقات، در حالی که شاید لزوما در هر موردی بسته شدن شادی نداشته باشند. پس از تماشای Breakfast at Tiffany's، متوجه شدم که چنین فیلم های متحرکی سزاوار تکمیل سعادتمندانه هستند. این چیزی بود که من را به تماشای آن نگاه می‌کرد، زیرا مطمئن بودم که به درستی پایان می‌یابد، و بالاخره هالی و پل با هم جمع شدند.

رودخانه ماه من هرگز به طور کامل علاقه‌مند به آن آهنگ نبودم. شاید به دلیل واقعیت، تاکیدی روی مو وجود داشته باشد که به من کمک می‌کند صدایی را که یک گاو می‌سازد به خاطر بیاورم یا احتمالاً به این دلیل که این آهنگ در تجارت جهانی اغراق‌آمیز بوده است، که بعداً برای مدت طولانی به طرز آزاردهنده‌ای در ذهن من اغراق‌آمیز شد. عصر قبل انتخابی فوری را دنبال کردم تا از چیلرهای معمولی جمعه شب فعلی یا فیلم های عاشقانه ای که تماشا می کنم فاصله بگیرم و روی یک اثر هنری قدیمی تمرکز کنم، کاری که قبلا هرگز انجام نداده بودم.

اگر در حال حاضر حدس و گمان را انجام نداده اید، من به انتخاب خطرناک "Breakfast At Tiffany's" اکتفا کردم. باید قبول کنم که در ابتدا خیلی از تصمیمم هیجان‌زده نبودم، زیرا منتظر فیلمی بسیار متضاد درباره خانم‌های جذاب در حال خوردن صبحانه و نوشیدن چای بودم، با این حال احساس می‌کردم که این یک نمونه است که نمی‌توانم از آن دوری کنم. بدیهی است که وقتی فیلم شروع می‌شد، آهنگ تحریک‌کننده‌ای پخش می‌شد که من یک خانم ثروتمند لذت‌بخش را در حال صرف صبحانه تماشا می‌کردم، این به طور قطع فیلم برای من چندان خوب به نظر نمی‌رسید.

آدری هپبورن بدون شک یک خانم دوست‌داشتنی است که ممکن است هر مردی که او به آن نیاز داشت داشته باشد، صبحانه در تیفانی این فرض را تأیید کرد. در ده دقیقه ابتدایی فیلم، او توسط مردان مختلفی تعقیب می‌شد و من نگاه می‌کردم که او به طور مداوم هر یک از آنها را رد می‌کرد. چقدر به این فکر افتادم که بانوی دلپذیر گزینه‌های مختلفی از مردان دارد و شخصی مانند من برای به دست آوردن توجه یک مرد می‌جنگد!

وقتی جورج پپارد جذاب به‌عنوان همسایه جدید هالی وارد می‌شود. پل وارجا، مقاله‌نویسی با پتانسیل فوق‌العاده، شخصیت او مدت‌ها قبل روی من شکل گرفت. من ضعف او را در ساعت 12 بعدازظهر گرامی می‌داشتم، زیرا او عیب‌های زندگی‌اش را نزد پل اعتراف می‌کرد و خودم می‌فهمیدم که هر فرصتی که او به او می‌خندید به عنوان "فرد"، نام خواهر یا برادرش که شبیه او بود.

خیلی زود شروع کردم به دیدن بخش هایی از شخصیت خودم در شخصیت هالی، می توانستم با یک سر خالی بودن او ارتباط برقرار کنم زیرا او دائماً کلیدهایش را گم می کرد، وقتی شام را منفجر می کرد، پوزخند می زدم و می دانستم که چقدر تجربه دیگری برای او عادی است.
/>
با محاصره کردن خود در میان افراد ثروتمند ناخوشایند، به شخصیت او توجه کردم. مسئله اصلی این است که نمی توان آنها را واقعاً انکار کرد و هالی این را در اساسی ترین سطح می داند. در هر صورت، نمی توانم بفهمم که در طول فیلم با شخصیت هالی چقدر مضطرب و عصبانی بودم، زیرا او مدام مردان ثروتمند را به جای محبت واقعی خود، پل، انتخاب می کرد. کمبود بصری او نسبت به محبت او به پل آنقدر دیوانه کننده بود که در نهایت با اعتماد به اینکه او را آموزش خواهم داد سر صفحه نمایش داد زدم.

در نهایت صبحانه در تیفانی فیلم عاشقانه خسته قرن بیست و یکمی هالیوود نبود، علیرغم واقعیت. صراحت آن فوق العاده بود و شخصیت اصلی ذهن شگفت انگیزی داشت. هیچ وقت فکر نمی کردم که دوباره صبحانه در تیفانی را ببینم، بدون این که به مون واتر وی اشاره کنم. با این حال، چگونه است که می‌توانم پس از توجه به شخص اصلی که هالی گولایتلی ملودی را روی گیتار خود می‌نوازد، در حالی که روی پنجره اتاق زیر شیروانی خود نشسته بود، به شهری که هرگز آرام نمی‌گیرد، مخالفت کنم. در پایان فیلم مشخص شد که شکوه و عظمت هالی در او وجود دارد و این توضیحی است که خود من و آن مردان به دنبال شخصیت او بودند. اکیداً پیشنهاد می‌کنم که همه به این ساعت یک ساعت بدهند، این یک نمونه از همه چیز است!

ورود فیلم صبحانه در تیفانی در سال 1961 یک احساس شاد است که داستان هالی گولایتلی با بازی آدری هپبورن را بازگو می کند که به دنبال همسر آینده خود است. در هر صورت، هالی نسبت به پل وارجاک، با بازی جورج پپارد، که حتی از وضعیت مالی خوبی هم برخوردار نیست، احساسات پرشوری را تجربه می کند. پل به طرز جالبی با هالی ملاقات می کند که او به بلندای او که در نیویورک قرار دارد نقل مکان می کند. پل یک مقاله نویس پرتلاش است که به عنوان یک اسکورت به یک خانم کارکشته با نام مستعار 2E، با بازی پاتریشیا نیل، اضافه می کند. هالی شغلی جز شغل جانبی انتقال پیام به یک زندانی در زندان ندارد. پل و هالی در نهایت به عنوان یک مقاله‌نویس انتظار پیشرفت را دارد، در حالی که هالی به دنبال شوهری می‌گردد.

پل و هالی یک رابطه خویشاوندی آسان را ایجاد می‌کنند، اما با توسعه مشارکت آنها، محبت‌هایشان نسبت به یکدیگر نیز افزایش می‌یابد. با پیشرفت فیلم، پل و هالی به دقت از رازهایی محافظت می کنند که برای یکدیگر آشکار می شود. هالی از اداره اسکورت پل می‌یابد و پل از ازدواج قبلی هالی که از آن جدا شده است مطلع می‌شود. این یک لانگ شات است نه فیلم معمولی شیک و احساساتی شما. رابطه پل و هالی با دوستی شروع می شود، به یک رابطه خویشاوندی تبدیل می شود و پس از آن به احساسات قانع کننده تری از محبت و گرما تبدیل می شود. هالی در حالی که علاقه‌اش به پل را انکار می‌کند، به دنبال رابطه با مردی ثروتمند است که حداقل انتظاراتی از ازدواج دارد. در این مدت، پل در حرفه آهنگسازی خود استراحت می کند و می خواهد هالی را خیره کند. هرکدام ممکن است تا کنون راه‌های متفاوتی را انتخاب کرده باشند، با این وجود، این یک داستان عاشقانه نیست.

Breakfast at Tiffany's فیلمی عالی و جذاب است که عشق را به شیوه ای خوش شانس نشان می دهد. در حالی که هیچ یک از شخصیت ها به دنبال ستایش نبودند، آنها به دنبال شادی بودند. هالی فکر می‌کرد که رضایت به عنوان پول نقد است، اما متوجه شد که اینطور نیست. پل فکر می کرد که شادی به عنوان پیشرفت و پول نقد نیز به وجود می آید. هم پل و هم هالی یکدیگر را و عشقی را که انتظارش را نداشتند می دیدند. چند رویه در طول فیلم مورد استفاده قرار گرفت که با موفقیت احساسات مختلف فیلم را به تصویر کشید. استفاده از صدا با صدای محیط، وضعیت ذهنی صحنه اولیه را تنظیم می کند. آهنگ‌ها و زیر و بم‌های مختلفی با صدای محیط برای جلب نظر جمعیت با فیلم مورد استفاده قرار می‌گرفت. نقاط دوربین استفاده شده نیز یک استراتژی فوق العاده قانع کننده بود که در صبحانه در تیفانی استفاده شد. نقاط نزدیک جزئیات زیادی را نشان می‌داد و باعث جلب توجه جمعیت می‌شد. با رویه‌هایی که از صدا و نقاط دوربین استفاده می‌شد، فیلم در واقع احساس هیجان‌انگیز خود را در زمانی که تبادل کلامی وجود نداشت به تصویر می‌کشید.

از تأثیرات برش مقاله و تغییرات برای ایجاد ریتم صبحانه در تیفانی با موفقیت استفاده شد. روش‌هایی که مدیر برای جمع‌آوری نماها در یک صحنه به کار می‌برد، قوی بود و به همین ترتیب ثابت بود. این توجه جمعیت را به شخصیت ها هدایت کرد و با توجه شما همراه بود. یکی از صحنه ها به طور خاص، زمانی بود که هالی به پنجره اتاق پل سر خورد. چند نقطه دوربین و نماهای نزدیک وجود داشت و مدیر با موفقیت این برداشتن های سریع را برای آهنگ بی وقفه مرتب کرد. من دیدم که تعداد کمی در تغییرات بین صحنه‌های مهم کم‌نور/محو می‌شوند که روشی مناسب برای پایان دادن به یک صحنه و شروع صحنه‌های زیر بود. این امر ذهن آگاهی جمعیت را افزایش داد و همچنین فرصتی برای تأمل در مورد آنچه به سادگی رخ داده بود را فراهم کرد. به طور کلی، من به طور استثنایی با تغییر صبحانه در تیفانی و همچنین دوربین پیام رسان های آسمانی استفاده شده خیره شدم. برش های سریع در هر صحنه برای من متفاوت بود و باعث بهبود نقد صبحانه در تیفانی شد. تماشای آن قابل قبول و فوق العاده جذاب بود.

هالی، شخص اصلی، یک شخصیت جوینده طلا دارد که روشی فراتر از مضحک زندگی را تخیل می کند که توسط تیفانی تایید می شود. او شروع به درک این موضوع می کند که برای یافتن اینکه واقعاً چه کسی است، باید تیفانی را تسلیم کند. سازندگان "صبحانه در تیفانی" از ساعت روز استفاده می کنند تا نشان دهند که چه زمانی احساسات مردم تغییر خواهد کرد. در تعداد زیادی از صحنه های صبح، احساس می کنید که اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است. طرز فکر استقبال از شخصیت ها، درگیر شدن واقعی با اکشن جالب را برای من ساده تر می کند. من آماده ام بیشتر با خاطرات هیجان انگیز در قسمت اول روز همراه شوم، زیرا افراد برای آن روز شور و شوق بیشتری دارند، زیرا معتقدم روز اخیرا شروع شده است و روز دیگری شروعی تازه است. در فیلم Breakfast at Tiffany's وقتی هالی به پل می گوید که برای شروع زندگی جدیدش به برزیل می رود، قبل از صبحانه به او می گوید. در صحنه های شبانه با پلیس تماس گرفته شد و فراخوان شد. برای بسیاری از افراد، این فعالیت به عنوان یک موقعیت وحشتناک تلقی می شود. آدری هپبورن، سرگرم کننده، نقش هالی گولایتلی را به طور موثر پر می کند. او واقعاً می‌تواند با نشان دادن اینکه هالی مشتاق حضور در یک اجتماع است، با جمعیت ارتباط برقرار کند. من حاضرم با او معاشرت کنم، زیرا در حین ادامه زندگی، از گردهمایی های مختلف همراهان خواهم گذشت و در مناطق مختلفی زندگی خواهم کرد که بیشتر با شخصیت من مطابقت دارد. در حین تماشای فیلم، احساس می‌کنید که هنرمند واقعاً به زندگی خود ادامه می‌دهد و من تمایلی به این نداشتم که او صرفاً سعی در به تصویر کشیدن یک شخص دارد. هالی و پل شخصیت های مشابهی دارند. هر دو در تلاش برای یافتن خود گم شده اند و از مجالس بسیاری از اصحاب عبور می کنند. هالی از زندگی در تگزاس به کالیفرنیا به نیویورک می رود تا به دنبال شخصیت خود بگردد. پل مقاله‌نویسی است که با وجود اینکه احساس می‌کند دارد از راه دیگری به سمت جایی که واقعاً باید برود کشیده می‌شود، توسط یک پموش پول دریافت می‌شود. این دو نفر توسط افراد زیادی محاصره شده اند، اما احساس می کنند کاملاً تنها هستند. وقتی از پله‌های بیرون پنجره‌اش استفاده می‌کند، می‌توانید این احساس را داشته باشید که هالی دارد از واقعیت جاری دور می‌شود و برای ردیابی خودش حرکت می‌کند. احساس می‌کنم وقتی هالی از پنجره به اتاق پل می‌رود، بالاخره باز می‌شود و شروع می‌کند تا ببیند واقعاً می‌خواهد به چه کسی تبدیل شود. وقتی به اتاقش برمی‌گردد، فکر می‌کنم گرایش سردی پیدا می‌کند. به نظر می رسد که او چندان شل نیست و به نظر می رسد که باید برای انجام کارهای زیر عجله داشته باشد.

دیگر شخصیت های هماهنگ کننده با سالی توماتو و همراهان پل هستند. این دو شخصیت در ازای سازمان به حمایت از مردم کمک می کنند. سالی توماتو هالی را استخدام می کند تا بیاید و با او در سینگ بماند. همراه پل در هر لحظه ای که او می آید به او پول می دهد. هر دوی این افراد با افرادی که به آنها کمک مالی می کنند، نوعی وجود دومی دارند. آنها احساس می کنند که با این افراد ارتباط دارند و احساس رضایت دارند.

هالی و پل به بچه معمولی و بانوی جوان داستان عاشقانه ای نشان می دهند. آنها مشاجرات و خنده های معمولی دارند. آنها می توانند نیازها و نیازهای یکدیگر را ببینند و حتی می توانند عمیقاً به یکدیگر نگاه کنند تا خودشان را ردیابی کنند. با به یاد ماندنی ترین گردهمایی آنها، زمانی که او نیاز به استفاده از تلفن او دارد، می توانید تداعی و فلاش را احساس کنید. زمانی که او به او نگاه می کند، شما می خواهید بیشتر او را بشناسید، زیرا او آن چیزی نیست که مرتباً پیدا می کند. شما می توانید نبرد بین آنها را احساس کنید تا واقعاً به یکدیگر فرصت بدهند و شخصیت های قدیمی خود را از دست بدهند.

من همین الان مضمونی دیدم که تعداد قابل توجهی از مجالس و مناسبت های فیلم شامل سیگار کشیدن و مشروب خوری بود. فقط با توجه به این دو فکر در مناسبت ها، من آماده هستم که انتظار داشته باشم که زندگی در شهر نیویورک شامل گردهمایی ها و سیگار کشیدن با تجمعات بزرگ باشد. من به همین ترتیب حاضرم انتظار داشته باشم که مردم تا حد زیادی با روحی آرام همراه باشند.

خط معروف ملودی مشابه پینک فلوید "Wish You Were Here" با توجه به این درام گیج کننده و بی عیب و نقص نیویورکی رام کام قابل توجه است.

چون دو شخصیت اصلی ما - پل وارجاک (جورج پپارد) و هالی گولایتلی که با نام لولا مای بارنز (آدری هپبورن) نیز شناخته می‌شوند، زوجی هستند که از دست رفته و شکسته‌اند، هر چند بسیار زرق و برق دار، که به طرز عجیبی در طول زندگی به عنوان چندین جوینده طلا می‌چرخند.

این را به سرنوشت بسپارید تا به راه های آنها برود تا بتوانند یکدیگر را نجات دهند. و هالی، روحی کاملاً آزادتر است، که به سادگی نیاز دارد فردی را کشف کند که به اندازه کافی ثروتمند باشد تا بتواند با استانداردهای بالایی که برای خود دارد کنار بیاید، در هر صورت فقدان جهت.

این دو. به طور کلی یکدیگر را تنظیم می کنند و مطلوب ترین ویژگی های یکدیگر را نشان می دهند.

او احساس صادقانه خود را از شگفتی در او نشان می دهد، در حالی که او قلب اخیراً امن خود را به روی جهان باز می کند.
و آنها واقعاً تروپل ایده آل را می سازند... بدیهی است که گربه با هم ترکیب شده است (احساس اصلی ثبات او در این سیاره، قبل از ورود پل به تصویر).

او از آنجا خارج شده بود. زندگی او در غرب میانه، جایی که او در اواخر بازی 14 خواهر و برادرش، فرد اصلی که او اغلب در این سیاره به او فکر می کند، با متخصصان بسیار قوی تری ازدواج کرد تا خود را به عنوان یک مدل نیویورک تجدید نظر کند. ، که از طریق آن او به طور قابل توجهی سریع تر و سبک زندگی مجلل را در پیش گرفته است...w از آن به بعد او به آن عادت کرده است.

در حالی که او به عنوان کنار یک بانوی ثروتمند متاهل زندگی می‌کند، که او را با نگه داشتن او در بالای آب، در حالی که برای ساختن می‌جنگد، به او بسته نگه می‌دارد. به عنوان یک نویسنده.

این محفوظ است که بگوییم رابطه آنها خشن است، بهترین سناریو، علیرغم اینکه در نگاه اول آشکارا عشق بود.

او مجبور است راز داستان او را از هم بپاشید... او کیست، از کجا می آید، چه چیزی او را هدایت می کند و واقعاً در نیویورک چه می کند... به عنوان یک پیک برای مافیا.

و او به طور مثبت این کار را آسان نمی‌کند.

برای بسیاری ساده است که او را به‌عنوان اساساً دیوانه تلقی کنند، با این حال او از برتری‌اش استفاده می‌کند تا فرصتی برای اثبات حقانیت، بسیار زیرکانه به دست آورد.

زیرا، در حالی که او پیام‌های رمزگذاری شده را بین رئیس مافیا در زندان و پیروانش در بیرون منتقل می‌کند... هیچ‌کس این اختیار را نداشته است که تلاش کند و در آستانه شکستن کد او باشد... یعنی قبل از پل. به در خانه او ضربه زد.

کل این اثر یک داستان فوق‌العاده توسعه‌یافته و نسبتاً درگیرکننده (توسط ترومن کاپوتی) است... که قبل از اینکه همه چیز تمام شود، شروع به کشیدن رشته‌های قلب شما می‌کند.

و می‌توان گفت که این گیج‌کننده‌ترین و جذاب‌ترین فیلم احساسی است که از زمان سرگیجه هیچکاک ساخته شده است.

اگرچه، این اصلاً شبیه سرگیجه نیست، اما به‌عنوان تکان‌دهنده عمل نمی‌کند. داستان عاشقانه (اگر واقعاً یک بدبختی بود).

نقصی که این فیلم، عموماً زیبا، واقعاً دارد... تصویر متعصبانه و خصمانه غیرقابل تصور آقای یونیوشی است. توسط میکی رونی... که بدون شک یک تصویر قدیمی است که به نظر می‌رسد شاید یکی از برترین نقش‌های خصمانه در تمام دوران وجود سینمای آمریکا باشد... با بازی پیتر وندرز از فو مانچو و شخص هندی در پارتی.

این همه جا سلیقه وحشتناکی است...نه اینکه کار وحشتناکی را مشخص کنم.

این که گفته شد...به غیر از موارد قبلی به کاستی‌هایی اشاره کرد که دارد... این واقعاً برجسته‌ترین و بدنام‌ترین فیلم‌های احساسی در هر نقطه‌ای است که در شهر نیویورک اتفاق می‌افتد... و احتمالاً بهترین کمدی سبک‌دل که تا کنون ساخته شده است.

پس یک فیلم نیست. باید بگذری.

چون همه ما می‌توانیم در اینجا چیزهای کوچکی در مورد ستایش بیابیم.

به‌ویژه، در مورد نحوه باز کردن کسی که از او جلوگیری کرده است. دوباره دوست داشتنی است.

از آنجایی که ما به طور کلی نیاز به صرفه جویی در برخی موارد داریم.

مطمئن نیستم که صبحانه در تیفانی به دلیل سرگرمی‌ها و داستان‌هایش، یا به خاطر آهنگ اصلی برنده اسکار، که گهگاه در پشت صحنه شنیده می‌شود و آدری می‌خواند، محبوب‌تر باشد. عنوان احتمالاً به صحنه ابتدایی نامربوط اشاره دارد که در آن آدری، در نقش هالی گولایتلی، از تاکسی پیاده می‌شود، قبل از فروشگاه سنگ‌های قیمتی تیفانی، با یک صبحانه عجله‌ای اسپرسو و دونات، با لباسی بسیار بلند، تنگ و تیره.

ترومن اورکوات، که رمانی را که صبحانه در تیفانی به آن وابسته است ساخته، با فروش امتیازات فیلم به ام جی ام، ثروت زیادی به دست آورد، اما آدری را در شغل شماره یک منفور کرد. او با توجه به مرلین مونرو آهنگسازی کرد. در واقع، بهترین گزینه به مرلین داده شد، اما نماینده او مخالفت کرد. تصور می‌کنم که رئیس از اینکه نیازی به تحمل مشکلات معروف مرلین نداشت، کمی بهتر احساس می‌کرد!

در نهایت، متوجه می‌شویم که هالی شهر نیویورک زمانی ساکن یک شهر تاریک تگزاس بوده است. جایی که او با نام Elly Mae شناخته می شد و معروف است، در سن 14 سالگی، با مردی با سن متوسط ازدواج کرد: Doc Golightly (بادی Ebsen). همانطور که انتظار داشتید، ازدواج لغو شد. با این حال، زمانی که داک به طرز شگفت‌انگیزی ظاهر می‌شود، و می‌خواهد این احساس را زنده کند، به همراه نویسنده هالی، پل، که از او می‌خواهد بعد از خواهر و برادرش، فرد را صدا کند، می‌گوید که آن دو با هم درگیر شده‌اند. متأسفانه، داک به تنهایی به تگزاس برمی‌گردد، زیرا هالی پایه‌های خوبی برای خود به‌عنوان یک قرار پیچیده شناخته‌شده با نخبگان مد روز گذاشته است. او تمرکز خود را در عروسی طولانی مدت روی یک مرد ثروتمند قرار داده است. برای یک طلسم کوتاه، او به قایق ماهیگیری غنی و خورده قلاب می‌شود: مردی کوتاه‌قد، نسبتاً مسن، غیرقابل توصیف، که عینک می‌زند. با این حال، Corroded به طور غیرمنتظره ای با شخص دیگری ازدواج می کند.

در اواخر فیلم، او به فرد اعلام می کند که او را تخلیه می کند تا با خوزه ثروتمند برزیلی ازدواج کند. زمانی که خوزه در مورد ازدواج با او تجدید نظر می کند، از فرد می خواهد که به 50 برزیلی ثروتمند نگاه کند، زیرا هنوز در هوا هستند تا به برزیل بروند و با مردی ثروتمند ازدواج کنند. بدیهی است که ما می دانیم که فرد او را متقاعد می کند که به برزیل نرود، همانطور که قرار است از او خواستگاری کند، و حلقه پلاستیکی ویفر جک را که نقش تیفانی با حروف اول او نوشته بود، آماده کرده است که روی انگشت او بگذارد! بدیهی است که او واکنش مثبت سریعی دریافت نمی کند، زیرا او از هیچ جایی در مورد احتمال ازدواج سرد شده است. در هر صورت، پس از یک صحبت تند در مورد اینکه می‌خواهد همه چیز را مرتب کند، حرف‌های او را قبول می‌کند، او را تعقیب می‌کند و ما دوباره در زیر باران شدید با هم ارتباط صمیمانه‌ای با هم داریم.

من شخصاً نمی‌دانم فکر نمی کنم من به عنوان یک همسر در مورد هالی ریسک می کردم. علیرغم این واقعیت که به نظر می رسید او برای ستایش، و نه برای فراوانی و موقعیت اجتماعی، آماده ازدواج بود، به نظر می رسد که به طور کلی یک موتور دهان هوای عجیب و غریب و شبه پیچیده است. علاوه بر این، او یک سیگاری بود (آدری یک سیگاری زنجیره ای بود و بردگی خود را در دوربین تمرین خواهد کرد)، و من به شدت از سیگار کشیدن، به ویژه توسط خانم ها، و دود تنباکو بیزارم. فرد سیگاری است، بنابراین او از این نظر مناسب است.

من در نیمه ابتدایی زیاد شرکت نکردم. قسمت آخر بهتر بود زمانی که هالی کانوی خود را در شرایطی مناسب، در پی کشف اینکه عصبانیت او در یک اتفاق ناگوار منتقل شده است، هدر می‌دهد، فعالیت واقعی‌ای داشتیم. پس از آن، او و فرد را به مقر پلیس همراهی می‌کنند، زمانی که تحلیلگران متوجه می‌شوند که آنها چند معامله با سالی توماتو، ارباب بدنام و استاد داروسازی داشته‌اند. در مقر پلیس، هالی بسیار ملایم و لاستیک است، مطمئن است که او را صادق می بینند. در هر صورت، او در پوکی قرار می گیرد.

من می گویم که جورج پپارد (فرد) به من کمک کرد تا گلن پورتیج را به یاد بیاورم. شخصیت او یک موقعیت غیرعادی قلبی را تقویت می کند، زیرا او «اسباب بازی پسرانه» ثروتمند 2E (پاتریشیا نیل) با سن متوسط بود، که از او حمایت می کرد در حالی که او تلاش می کرد پایه و اساس خوبی برای خود به عنوان یک نویسنده ایجاد کند. در درازمدت، زمانی که به این نتیجه رسید که قصد دارد از فریبکاری در تلاش برای ازدواج با هالی دست بردارد، باید تصمیم بگیرد که این دوستی را قطع کند.

تصویر متعصبانه عجیب و غریب میکی رونی مایه شرمساری بود. علاوه بر این، شخصیت او واقعاً حیاتی نبود، علیرغم این واقعیت که او به طور نامنظم رشد کرد. رئیس بلیک ادواردز تقصیر درخواست شخصیت خود را بر عهده می گیرد.

نمی توانم بدون ارجاع به «گربه» کار را تمام کنم: گربه زرد/نارنجی هالی بدون نام، که گهگاه ظاهر می شود و برای جدایی ضروری است. صحنه ای که توسط هالی حمایت می شود، زیرا او فرد را در باران شدید دوست دارد.

در نتیجه ارائه او، میت ابسن برای ایفای نقش پدرسالار در مجموعه تلویزیونی قریب الوقوع "The Beverly Hillbillies" انتخاب شد. .

یک ستاره برای ملودی فوق العاده برنده اسکار «رود ماه».